بسم الله الرحمن الرحیم
چرا تقلید کنیم؟ فلسفه آن چیست؟
ذهنِ پرسشگر هر مسلمانی در جستوجوی فلسفه احکام شرعی است. اهمیّت آگاهی از فلسفه تقلید، نسبت به دیگر احکام، بیشتر است، زیرا:
اولاً: اصل لزوم تقلید، از مسائلی است که مکلف باید خودش به آن دست یابد و نمیتواند در این مسأله تقلید کند. اگر مکلّف مسأله لزوم تقلید را دریافت، باب استفاده از فتاوای مجتهد به روی او باز میشود.
ثانیاً: فلسفه تقلید، در واقع همان دلیل و مستند و مدرکی است که لزوم تقلید را برای مکلف اثبات میکند؛ بر خلاف دیگر احکام شرعی که دلیل آنها امر و نهیهایی است که در قرآن و روایات موجود است، بدون اینکه لزوما در آنها به فلسفه احکام نیز اشاره شده باشد.
لزوم تقلید
در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم آنها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است؛ واجبات و محرماتی که اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به سعادتِ مطلوب میرسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها در صورت مخالفت در امان است.
از سوی دیگر، چنین نیست که هر مسلمانی بتواند به آسانی، احکام شرعی را از قرآن و روایات و یا از عقل خود در یابد. نه قرآن مانند یک کتاب حقوقی یا رساله عملیه، احکام شرعی را به طور صریح بیان کرده است، و نه روایات معصومین(ع) چنین است، و نه عقل بشر به تنهایی میتواند همه احکام را دریابد.
برای شناخت احکام شرعی، آگاهیهای فراوانی، از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات، و دهها مسأله دیگر لازم است که آموختن آنها نیازمند سالها تلاش جدی است.
در چنین حالتی، مکلف خود را در برابر سه راه میبیند: نخست اینکه راه تحصیل این علم را که همان اجتهاد است پیش گیرد؛ دوم اینکه در هر کاری آرای موجود را مطالعه کرده، به گونهای عمل کند که طبق همه آرا عمل او صحیح باشد (یعنی احتیاط کند)؛ و سوم اینکه از رأی کسی که این علوم را کاملاً آموخته و در شناخت احکام شرعی کارشناس است، بهره جوید.
بیشک، او در راه اول اگر به اجتهاد برسد، کارشناس احکام شرعی خواهد شد و از دو راه دیگر بینیاز، امّا تا رسیدن به آن، ناگزیر از دو راه دیگر است.
راه دوم نیازمند اطلاعات کافی از آرای موجود در هر مسأله و روشهای احتیاط است و در بسیاری از موارد، به دلیل سختی احتیاط، زندگی عادی او را مختل میکند. این سه راه اختصاص به برخورد انسان با احکام شرعی ندارد و در هر مسأله تخصصی دیگر وجود دارد؛ مثلاً یک مهندس متخصص را فرض کنید که بیمار میشود. او برای درمان بیماری خود یا باید خود شخصا به تحصیل علم پزشکی بپردازد، یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده، به گونهای عمل کند که بعدا پشیمان نشود، و یا به یک پزشک متخصص رجوع کند.
راه اول او را به درمان سریع نمیرساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از کار تخصصی خود، که مهندسی است، باز میدارد. لذا او بیدرنگ از یک پزشک متخصص کمک میگیرد و رأی او را عمل میکند.
او در عمل به رأی پزشک متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آینده و احیانا سرزنش دوستان نجات میدهد؛ بلکه در اغلب موارد، درمان نیز میشود. مکلف نیز در عمل به رأی مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الهی نجات میدهد،؛ بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست مییابد.